ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

به معنی واقعی پاییز تموم شد و به ندرت برگای پوسیده شده ای میشه روی درختا دید، خب این برگا عملا جنازه ی بهارن! روحی که از تن برگا گرفته شده.فصل عوض شده اما دریغ از یه برف درست و حسابی! فقط یه بار در حد خیس کردن شیشه ی ماشین بارید و کمی قله ی کوه ها رو سفیدپوش کرده.حس میکنم همیشه تو این فصل و تغییراتش منم دچار تغییراتی میشم! بی حال تر ، بی حس تر، منزوی تر و بیشتر خوابم میاد! البته که تغییر تو میزان خوابم نداشته چون بر حسب عادت زود بیدار میشم ولی تو طول روز این حس خواب الودگی رو زیاد دارم.حدود ساعت 5 بعد ظهر امروز صدای قار قار کلاغ های زیادی رو شنیدم. از پنجره اتاق که اسمون رو نگاه کردم ، کلاغ های خیلیی زیاد که حتی میشه به سیل تشبیهش کرد رو دیدم که دسته جمعی به سمتی پرواز میکردن. چند باری این صحنه رو دیدم و همیشه یه حس خاصی از صداشون و تعداد زیادشون و پروازشون بهم دست میده یه جور حس ناخوشایندی اما درست این لحظه ناخوداگاه شعری که تو مهد کودک حفظ کرده بودم به یادم اومد :"دسته دسته کلاغا، میرن به سوی باغا"با یاداوریش یه لبخندی روی لبم نشست اون روزایی که دغدغه هامون حفظ کردن شعر برای فردا بود!یه مدتی هست که کلا وبلاگا برام بالا نمیاد و از این بابت اذیت میکنه و منم حال و حوصله و اعصاب نصف نیمه ام اینجوری برای وبلاگ نمیکشید و نمیومدم! تو این یه هفته سریال wednesday که این روزا خیلی معروف شده رو دیدم! سریال خوبی بود حس میکنم نویسنده اش یکمی از هری پاتر الهام گرفته! زیاد شبیه هم نیستن ولی میتونن شبیه همم باشن ، چه تناقضی! سه شنبه ۱۴۰۱/۰۹/۲۲18:53shadow ...ادامه مطلب
ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mysoulll بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 22 آذر 1401 ساعت: 21:30